سلاممممممممممممممممممممم دوست جونم اولللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللل یوهووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو می گم من نمی دونم این اقاه کیه!!!!!!!!!!!!!شرمنده بازم بیا پیشم یا حق
سلام ----- نگاهت را نگیر از من به یلدا پیر خواهم شد زمانی خوب می فهمی که دیگر دیر خواهم شد تو میفهمی برایم ابر می باری و من از بارش مردانه ات دلگیر خواهم شد تو خواهی رفت و نه چیزی نمی دانی که عمری با خدا درگیر خواهم شد گمانم لحظه کوچت غرورم را بریزانم و معصومانه بر پاهای تو زنجیر خواهم شد تو خواهی رفت و شعرم را نفهمیدی زمانی خوب می فهمی که دیگر دیر خواهد شد. ---- شاد باشی در پناه خدا
ناپیدا جان... حداقل برای تو آخری وجود نداره... آخر بودن و آخر شدن کار آدمهاست... خودت الان گقتی که... تا وقتی حال و هوای شاعری تو سر آدم باشه، آدم بودن معنی نمی ده... پس تموم شدن معنی نمی ده...
سلام دوست عزیز آمدم دوباره برای مزاحمت ... سفر خوبی بود جای شما خالی ... ولی در حرم حضرت زینب کبری و همینطور چسبیده به ضریح دردانه ی ابی عبدالله یعنی رقیه ی سه ساله برایتان نماز زیارت و نماز حاجت خواندم و دعاگویتان بودم مفصل ... خدا قسمتتان کند که بی نظیر است این نوع سفرها... در ضمن آپکی هم کردیم........... شاد باشید
سلام ... خواهش میکنم این چه حرفیه ... خیلی وقت بود ازت خبری نبود تقریبا از همون زمانی که خبر اومدن یه سگ توی حرم امام را بهم دادی ... و بعدشم حادثه هواپیمای خبرنگران ... برای همین نگران بودم ... چرا خط خطی آخه ... نمی دونم ؟ فقط امیدوارم زودتر حل شه ... موفق باشی دوست عزیز
همواره برای تولدی دیگر زمان باقیست.تنها کافیست بخواهی که دوباره متولد شوی و به آن چیزی که از اول باید می رسیدی بیاندیشی. تا آن را باز یابی... حتی اگر همه یاس های دنیا هم بوی یآس دادند باز هم تو ناامید مشو... همیشه خدایی هست تا به قضاوت تو بنشیند
سلام دوست جدید من من بیتا هستم نویسنده وبلاگ آشناترین غریبه که الان دیگر مسدود شده شما در آن وبلاگم برایم پیام داده بودید من نسبت به آن روزها خیلی فرق کرده ام الان وبلاگ دیگری ساخته ام و در آن می نویسم خوشحال می شوم باز هم به من سر بزنید منتظر پیام شما هستم
سلام دوست جدیدمن از اینکه برام پیام گذاشتی متشکرم می خواستم بگم وبلاگ زیبایی داری ..... هرچند که می دانم به تعریف من نیازی نداری...... امیدوارم دوباره شروع به نوشتن کنی با من در ارتباط باش
هر روز درهوای تو بیدار می شوم چشمان مضطربم را که خیس خیس از خوابهای پریشانی منند با دستهای خسته خود لمس می کنم دستم جوانه می زند و باز این تویی آن رویش نجیب که در من بهانه داشت من با سلام تو آغاز می شوم من با شروع دلهره تکرار می شوم بر من ببار هر چه که خواهی هر آنچه هست از من دریغ مکن تو باران شو و ببار من تشنه ام کویر ترک خورده باغ بی بهار در من جوانه بزن باغ شو، باغ ، باغ ای دیدنت بهانه بودن ! عبورکن از دشت فاصله تا باغ زندگی ای خواهش نگاه خسته من ! رویش نجیب ! در من شروع کن رویش صدها جوانه را بیا پیشم.
bahar
پنجشنبه 9 شهریورماه سال 1385 ساعت 08:01 ق.ظ
دوست خوبم سلام: کاش هیچ کس تنها نبود کاش دیدنت رویا نبود گفته بودی می مانم... اما رفتی ...... و گفتی: اینجا جا نبود من دعا کردم برای بازگشت دستهای تو ولی گویا بالی نبود! یک نفر امد صدایم کردو رفت با صدایش اشنایم کردورفت پشت پرچین شقایق که رسید ناگهان تنها رهایم کرد و رفت ....! به روزم و منتظر قدمهای سبزت....
دوست خوبم سلام: کاش هیچ کس تنها نبود کاش دیدنت رویا نبود گفته بودی می مانم... اما رفتی ...... و گفتی: اینجا جا نبود من دعا کردم برای بازگشت دستهای تو ولی گویا بالی نبود! یک نفر امد صدایم کردو رفت با صدایش اشنایم کردورفت پشت پرچین شقایق که رسید ناگهان تنها رهایم کرد و رفت ....! به روزم و منتظر قدمهای سبزت....
بهارعمر مرا می کنی پریشان تو دوباره قلب مرامی کنی پشیمان تو هوای گریه من تاهمیشه بارانی ست دلیل این همه آه و نگاه باران تو بدون خبرمی روی خدا بهمراهت برای دفعه آخر ، سلام پایان تو بلای رفتن تو می کشد مرا آخر برای این من خسته سلاح بران تو دلم گرفته عزیزم ، بیا بیا برگرد دریغ وحسرت وآه وفغان وافغان تو همیشه فکرتوام هرکجا که خواهی بود سلام وصحبت و ذکرودعای هرآن تو گلایه می کنم اما گلایه کافی نیست کسی که می کندم مرد خانه ویران تو قسم به چشم سیاهت که بی تومی میرم برای قلب شکسته ، دوا و درمان تو نفس برای کشیدن بهانه می خواهد شکوه و خرمی فصل نوبهاران تو با امید بازگشت شادی سبز باشی و پایدار
اول .... روز عرفه و عید قربان مبارک دوم ... از این که این کامنت را برای همه ی دوستانم می نویسم گلایه نکنید.. باز هم می آیم که برایتان کامنت ویژه بگذارم
مدتی بود که توفیق یاری نمی کرد خدمتتان برسیم .. گرفتاری ها خودشان را بد جوری بر انسان و برنامه هایش تحمیل می کنند به هر حال ببخشید که پای لنگی و درنگی ز شما دورم داشت ..
اما .. خبر اینکه بالاخره خانه ی قدیممان را در پارسی بلاگ بازسازی کردم و به آنجا منتقل شدم خوشحال می شوم میزبان حضورتان باشم در سرزمین پارسی بلاگ
سلاممممممممممممممممممممم دوست جونم
اولللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللل
یوهووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو
می گم من نمی دونم این اقاه کیه!!!!!!!!!!!!!شرمنده
بازم بیا پیشم
یا حق
سلام
از اینکه به وبلاگ ما سر زدین واقعا ممنونیم
سلام مهربون
یعنی جی این آخرین برگ بود!!!
چرا؟
باید ادامه بدین
من آپم و منتظر
سلام........خوبی..............مرسی که به وبم سر زدی خیلی خوشحالم کردی شعر کولی بادی هم که در مطلب قبلیت نوشته بودی قشنگ بود..موفق باشی ....بای بای
کی بود که آخرین برگ بود؟
سلام
-----
نگاهت را نگیر از من به یلدا پیر خواهم شد
زمانی خوب می فهمی که دیگر دیر خواهم شد
تو میفهمی برایم ابر می باری
و من از بارش مردانه ات دلگیر خواهم شد
تو خواهی رفت و نه چیزی نمی دانی
که عمری با خدا درگیر خواهم شد
گمانم لحظه کوچت غرورم را بریزانم
و معصومانه بر پاهای تو زنجیر خواهم شد
تو خواهی رفت و شعرم را نفهمیدی
زمانی خوب می فهمی که دیگر دیر خواهد شد.
----
شاد باشی
در پناه خدا
م م م م م آخرین برگ. . . . .شاید!!
سلام دوست خوب! لطف کردید که وقت گذاشتید و وبلاگم رو خوندید.
آخرین برگی وجود نداره.
من آپم
ناپیدا جان... حداقل برای تو آخری وجود نداره... آخر بودن و آخر شدن کار آدمهاست... خودت الان گقتی که... تا وقتی حال و هوای شاعری تو سر آدم باشه، آدم بودن معنی نمی ده... پس تموم شدن معنی نمی ده...
شاد باشی... ادامه بده :)
منتظریم که بنویسید!
دوست عزیز سلام :
دنیای بی رحمی است . آدم از بقیه ساعت عمرش با خبر نیست . به قول معروف آدمی است آه و دمی .
خدا این بزرگوار را رحمت کند .
از حضور مهربانت در وبلاگم سپاسگزارم .مرسی
در پناه حق شاد و موفق باشید .
سلام با لینک متقابل چطورید؟
شاید نه حتما برگ آخر بود ... به روزم
سلام ... خوبی ؟ آپ جدیدت چیه ؟
سلام ... خوبی ؟ ... پیش من بیا یه چند تا عکس جدید از تخت جمشید گذاشتم ... موفق باشی
سلام دوست عزیز
آمدم دوباره برای مزاحمت ... سفر خوبی بود
جای شما خالی ... ولی در حرم حضرت زینب کبری و همینطور چسبیده به ضریح دردانه ی ابی عبدالله یعنی رقیه ی سه ساله برایتان نماز زیارت و نماز حاجت خواندم و دعاگویتان بودم مفصل ...
خدا قسمتتان کند که بی نظیر است این نوع سفرها...
در ضمن آپکی هم کردیم...........
شاد باشید
و تنها باد همسفرش شد !
سلام ؟؟؟؟ کجایی ؟
سلام ... خوبی ؟ کجایییییی ؟ کم پیدا شدی ... نگران شدم ... حالت خوبه ... یه خبری بده لطفا ... ممنون میشم ...
اول فکر کردم این آخرین برگ برای کس دیگری است...
الان شک دارم... دیگر نمی نویسی؟
سلام
می بخشیدا این آقا کی هست تازشم اون ورق چیه تو دستشه بهم بگو تا بگم آخرینبرگ میتونه باشه یا نه
کجایی ؟
سلام ... خواهش میکنم این چه حرفیه ... خیلی وقت بود ازت خبری نبود تقریبا از همون زمانی که خبر اومدن یه سگ توی حرم امام را بهم دادی ... و بعدشم حادثه هواپیمای خبرنگران ... برای همین نگران بودم ... چرا خط خطی آخه ... نمی دونم ؟ فقط امیدوارم زودتر حل شه ... موفق باشی دوست عزیز
سلام ... بازم نیستی خونه ... موفق باشی ... ا
سلام ؟؟؟
سلام دوست عزیز ... تولدت مبارکککککککککککککک ... همیشه سلامت باشی و شاد
سلام .... خوبی ؟ کجایی باز ... حالت که خوبه ؟
سلام ... خوبی ؟ ممنون که بهم سر زدی و امودی پیشم ... موفق باشی و شاد و خسته نباشی از کار کردن زیاد ( چشمک )
همواره برای تولدی دیگر زمان باقیست.تنها کافیست بخواهی که دوباره متولد شوی و به آن چیزی که از اول باید می رسیدی بیاندیشی. تا آن را باز یابی... حتی اگر همه یاس های دنیا هم بوی یآس دادند باز هم تو ناامید مشو... همیشه خدایی هست تا به قضاوت تو بنشیند
سلام .. خوبی ؟ عیدت مبارک و سالی پر از شادی و تازگی باشه برات .. ممنونم از حضورت ... چرا اپ نمی کنی ؟ ممنونم ازت دوست خوبم .. موفق باشی ... آپم
سلام دوست جدید من
من بیتا هستم نویسنده وبلاگ آشناترین غریبه که الان دیگر مسدود شده
شما در آن وبلاگم برایم پیام داده بودید
من نسبت به آن روزها خیلی فرق کرده ام
الان وبلاگ دیگری ساخته ام و در آن می نویسم
خوشحال می شوم باز هم به من سر بزنید
منتظر پیام شما هستم
سلام دوست جدیدمن
از اینکه برام پیام گذاشتی متشکرم
می خواستم بگم وبلاگ زیبایی داری ..... هرچند که می دانم به تعریف من نیازی نداری...... امیدوارم دوباره شروع به نوشتن کنی
با من در ارتباط باش
سلام دوست عزیز
خسته نباشید
یه سوال داشتم
هدف شما از وبلاگ نویسی چیست ؟ و چرا وبلاگ نویسی میکنید؟
لطفا جوابتو برام تو قسمت نظرات وبلاگم بفرست
یا حق
سلام ... خوبی ؟ آپ کن دیگه بابا
آپش کن دیگههههههههههههههههههه
هر روز
درهوای تو بیدار می شوم
چشمان مضطربم را که خیس خیس
از خوابهای پریشانی منند
با دستهای خسته خود لمس می کنم
دستم جوانه می زند و
باز این تویی
آن رویش نجیب
که در من بهانه داشت
من با سلام تو آغاز می شوم
من با شروع دلهره
تکرار می شوم
بر من ببار
هر چه که خواهی
هر آنچه هست
از من دریغ مکن
تو باران شو و ببار
من تشنه ام
کویر ترک خورده
باغ بی بهار
در من جوانه بزن
باغ شو، باغ ، باغ
ای دیدنت بهانه بودن !
عبورکن
از دشت فاصله تا باغ زندگی
ای خواهش نگاه خسته من !
رویش نجیب !
در من شروع کن
رویش صدها جوانه را
بیا پیشم.
misi ke omadii che ajab
دوست خوبم سلام:
کاش هیچ کس تنها نبود
کاش دیدنت رویا نبود
گفته بودی می مانم... اما رفتی ......
و گفتی: اینجا جا نبود
من دعا کردم برای بازگشت دستهای تو
ولی گویا بالی نبود!
یک نفر امد صدایم کردو رفت
با صدایش اشنایم کردورفت
پشت پرچین شقایق که رسید
ناگهان تنها رهایم کرد و رفت ....!
به روزم و منتظر قدمهای سبزت....
دوست خوبم سلام:
کاش هیچ کس تنها نبود
کاش دیدنت رویا نبود
گفته بودی می مانم... اما رفتی ......
و گفتی: اینجا جا نبود
من دعا کردم برای بازگشت دستهای تو
ولی گویا بالی نبود!
یک نفر امد صدایم کردو رفت
با صدایش اشنایم کردورفت
پشت پرچین شقایق که رسید
ناگهان تنها رهایم کرد و رفت ....!
به روزم و منتظر قدمهای سبزت....
salam merC
man hich vaght bachegi khodamo goom nemikonam
hich koodom az ma hich vaght bachegisha gom nemikone
good luck!
بهارعمر مرا می کنی پریشان تو
دوباره قلب مرامی کنی پشیمان تو
هوای گریه من تاهمیشه بارانی ست
دلیل این همه آه و نگاه باران تو
بدون خبرمی روی خدا بهمراهت
برای دفعه آخر ، سلام پایان تو
بلای رفتن تو می کشد مرا آخر
برای این من خسته سلاح بران تو
دلم گرفته عزیزم ، بیا بیا برگرد
دریغ وحسرت وآه وفغان وافغان تو
همیشه فکرتوام هرکجا که خواهی بود
سلام وصحبت و ذکرودعای هرآن تو
گلایه می کنم اما گلایه کافی نیست
کسی که می کندم مرد خانه ویران تو
قسم به چشم سیاهت که بی تومی میرم
برای قلب شکسته ، دوا و درمان تو
نفس برای کشیدن بهانه می خواهد
شکوه و خرمی فصل نوبهاران تو
با امید بازگشت شادی
سبز باشی و پایدار
سلام منظورتون چیه؟
سلام دوست گرامی
طاعات و عبادات قبول
خیلی کم پیدا شدین ..
عیر فطر که عید رهایی است بر شما مبارک
سلام مجدد
همان یکبار که افتخار دادید به ما سر زدید کافی بود .. ؟
سلام...
اول .... روز عرفه و عید قربان مبارک
دوم ... از این که این کامنت را برای همه ی دوستانم می نویسم گلایه نکنید..
باز هم می آیم که برایتان کامنت ویژه بگذارم
مدتی بود که توفیق یاری نمی کرد خدمتتان برسیم .. گرفتاری ها خودشان را بد جوری بر انسان و برنامه هایش تحمیل می کنند
به هر حال ببخشید که پای لنگی و درنگی ز شما دورم داشت ..
اما .. خبر اینکه
بالاخره خانه ی قدیممان را در پارسی بلاگ بازسازی کردم و به آنجا منتقل شدم
خوشحال می شوم میزبان حضورتان باشم در سرزمین پارسی بلاگ
salam ... shaiad !!!!!
راستی هنوز بارون رو دوست داری ؟
راستی هنوز بارون رو دوست داری ؟
به همان شاید
و اشاره های ناگزیر بودش
پشت همۀ باران ها
دست همان بود است
باش!