دستان سبز نیاز
از سیاه خاک
تا کبود افلاک
باران اگر که ببارد
سق سیاه
و دل پر دود
آهی برآنچه رفته شاید
اشکی اگر به گونه بیاید
کاریز خشک کویر
امتناع لجوج ابر
گیاهانی آمده- نیامده خار
قحط دندان نشان می دهد
دل من
قهر تو
شعرهای مانده به سینه
مرگ در کوچه قدم می زند
ه . ناپیدا
سلام به به به میبینم که اول شدم نظرتون رو خوندم ولی نفهمیدم با زبان بچگی چطور بنویسم اگه راهش رو میدونی خبرم کن
در ضمن شعر خیلی زیبایی بود
یا علی
سلام
خیلی قشنگ بود خصوصا این قسمتش:
دل من
قهر تو
شعرهای مانده به سینه
مرگ در کوچه قدم میزند
موفق باشی بهم سر بزن
دوست گرامی با درو فراوان................................***
شعری زیبا و با احساس..........لذت بردم
برایت آرزوی موفقیت روزافسون می نمایم..